آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

فقط تکان بده! محکم تر!»

دهان ِ وا شده ی ماهی

که گیر کرده به قلّاب و 

بدون دلهره از بیرون

کشیده می شود از آب و 

نگاه می کندت، بی جان

- «مرا بلند کن از خواب و ↓

فقط تکان بده! محکم تر!»

 

خدا شبیه دو دست خیس

که می خورد به تنم سرد است

«و این منم زن تنهایی»

که سال هاست که سردردست!

تکان نمی خورد از جایش

دلش گرفته و بُغ کرده ست

- «ولش کن از بغل ِ خیست!»

 

سؤال از سر ِ نخ افتاد

بگو چقدر زمان دارم؟

برای یک نفس ِ راحت

ببین که گریه کنان دارم 

جواب می شوم از این درد

تمام شب هیجان دارم 

- «کسی مرا بکشد بیرون!»

 

به فکر معجزه ای هستی

برای منطق ِ بیمارم

به فکر ترکِ منی غمگین

که گیر کرده در افکارم

نگاه های حسودت را

بدزد از من و سیگارم

- «به تخت ِ خواب ِ خودت برگرد!»

 

کسی شکافت بدون ِ ترس

جهان ِ ماهی تنها را

و ریخت از شکمش بیرون

تمام «بچّه خدا»ها را

کسی بیاید از این کابوس

کسی نجات دهد ما را

- «فقط تکان بده! محکم تر!»

- «فقط تکان بده! محکم تر!»

- «فقط تکان بده! محکم تر!»


نظرات 2 + ارسال نظر
ihani شنبه 6 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:38 ب.ظ http://www.honey-fakhraie.blogfa.com

فاطمه اختصاری.دوست داشتم این شعرو.

مهدی یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:22 ق.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام ریما جان امیدوارم به خاطر بی معرفتی من و بخشیده باشی
می خواستم جویای احوالت بشم

سلام. اختیار داری. خوبی؟
همین که بدونم خوبن دوستان و روزگارشون به میل کافیه برام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد