آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

کلافه

گاهی انقد کلاف زندگی میپیچه تو هم که حتی نمیشه قیچیش کرد چه برسه به اینکه سر نخو بگیری دستو بازش کنی!!! 

همه ی زندگی انتخابه اما اگه بتونی انتخاب کنی... 

بت میگن انتخاب کن تو آزادی دستاتو میخوای یا پاهاتو؟! واقعا کدومو میشه انتخاب کرد؟ حساب کتاب انگار این مدلییه رو این زمینی که روش وول میخوریم تا چیزی نگیره ازت چیزی بت نمیده وای به روزی که چیزی که میخواد ازت بگیره و چیزی که بت بده هم ارزش باشن...  

شاکی روزگار منم  

تموم این شهر متهم 

یه حادثه چند ساعته با من میاد قدم قدم... 

زخما دهن وا میکنن 

وقتی دل از دشنه پره 

دست منو بگیر که پام رو خون عشقم میسره... 

تمرین مرگ میکنم تو گود این پیاده رو 

یه چیزی انگار گم شده توی نگاه من و تو... 

دارم به داشتن یه زخم تو سینه عادت میکنم 

دارم شبامو با تن یه مرده قسمت میکنم...

نظرات 3 + ارسال نظر
Haamed چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ http://www.haamed.blogsky.com

زندگی برای برخی ها مثل من یه اجباره.
اجباری که دیگران دارن به زور به خوردش میدن.
اگه به من بگن بین دست ها و پاها یکی رو انتخاب کن، من پاها رو انتخاب میکنم.
با اون راه میفتم و میرم.اینقدر میرم تا یه روز یه جا بیفتم و بمیرم.
از این چهار دیواری و سقفی که روی سرم هست بدم میاد.دوست دارم راه رو بگیرم و برم.هر جا که شد.برم و پشت سرم رو نگاه نکنم.هر جا هم مردم بگذار بمیرم.زندگی برای من همینه. رها بودن و رفتن.
واقعا این رو از ته دل میگم.
ممنونم که به من سر زدی.

مث انکه از من خسته تر هم هست.

reza دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:03 ق.ظ

سلام .مرسی واقعا به چیزای که هیچ کی فکر نمی کنه مو شکافانه فکر میکنی.دلم گرقته ازداخل داد میزنم .فقط میگم خدایا مارا دریاب.میشه موضوع جدیدی داشتی بهم مایل کنی ممنون میشم .موفق باشی.بای

رضا سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:41 ب.ظ


قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

...بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد