آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

دوباره کوک کن! آماده ام!

که چی؟ 

می خوای به کجا برسونیم؟ چرا پا تو هر کوره راهی که می ذارم یه دره سبز میشه جلو پام؟ داغون داغونم... 

باشه هر چی تو بگی! 

ایستادم. نه یه قدم میرم جلو نه یه قدم برمی گردم عقب! اما تو رو به هر کی و هر چی که بیشتر از ما قبولش داری زیر پام آتیش روشن نکن! 

باشه دنیای من محدود میشه به خودم...  

بزن می رقصم! دوباره کوکش کن! 

میرقصم! انقدر قشنگ که نتونی ازم چشم برداری. پا به پات گام عوض میکنم تمام ریتم ها رو از بر می کنم اما فقط جواب یه سوالم رو بده فقط یه سوال. سوالی که داره دیوونم میکنه... 

چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

با توام. تو که خونسرد نشستی اون بالا و فقط داری نگاه می کنی... 

جواب بده 

نخواه کثیف تر از اینی بشم که هستم... همه چیو گذاشتی پشت یه ویترین و ما رو اونور شیشه اما نکن نشکن باورمو 

نذار بریزه آوار شه رو سرم تمام اون کاخی که تو خیالم واسه خودم ساختم نشکن تو باورم کسی و که تمام دنیامو پر کرده... آره حق با توست 

حواسم نبود که تو زندگی من نباید آرامشی باشه نباید دل ببندم به کسی به چیزی... 

باشه بزن آماده ام اینبار جذابتر از همیشه ام!!!  

 

این آخرین قدم برای دیدنت 

این آخرین پل واسه رسیدنت 

این آخرین نفس کشیدنتم برای تو! 

این آخرین تو رو ندیدنم 

برای تو... 

برای آخرین نفس بخون ترانه ای 

که باید از تو بگذرم به هر بهانه ای 

که میشه از تو رد شد و نظر به جاده کرد 

که میشه این غما رو از دلم پیاده کرد  

بخون دوباره خوندنت برام مقدسه 

بیا دوباره دیدنت برای من بسه 

بدون که باید از تو رد شد و دل و ندید 

باید برید و پر زد و به آسمون رسید...  

صدا بزن منو 

که بار آخره 

بذار ببینمت 

قرار آخره 

برای بار آخرم شده فقط بخند! 

بخند و چشمای قشنگتو به روم ببند... 

بیا به جرم عاشقی بکش منو نرو 

نگاه کن این تن نحیف و زار و خسته رو 

تو رو به جون خاطرات خوبمون بمون 

تو رو به جون خاطرات تلخمون نرو 

بیا و راحتم کن از نگاه آدما 

بذار بگیره دامنم رو آه آدما 

بگو چرا باید بسوزه لحظه های من؟؟؟؟ 

به خاطر نگاه اشتباه آدما...

نظرات 3 + ارسال نظر
Haamed شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:26 ب.ظ http://www.haamed.blogsky.com

این زندگی بیشتر از اینکه به کام باشه، همش ناکامی میاره واسمون

م یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ق.ظ

نه.این منو تو هستیم که واسه خودمون بد خواستیم.این منو تو بودیم که فقط نوک دماغمون رو میدیدیم.ما همیشه دوست داشتیم خیالمون تو واقعیتمون بیاد.در صورتی که واقعیت زندگیمون همون خیالیه که از بچگی آرزوشو داشتیم.حالا که بهش رسیدیم دنبال آرزو های جوونی میگردیم.و نمیدونیم که تو میانسالی بهش میرسیم... صبر داشته باش.خودتو نباز.تو همونی که من ازت انرژی میگرفتم.بهم انرژی بده.تو میتونی.پاشووو
تو به هیچ کس نیاز نداری.تو خودت یه دنیا رو حریفی.به شرطی که ناخونای شیطونو لاک نزنی...

حرفهای نگفته سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.narmaki.mihanblog.com

بااااااااااااا اجــــــــــــــــــــــــــــــازه کپی کردم
آهنگشو داشتم دنبال تکستش میگشتم
بیا خوشحالم کن و سر بزن به وبلاگم
یاعلی

خواهش میشه. چشم سر می زنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد