آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

خاکستری.

حالم از این همه دروغ به هم میخوره... اینکه مجبورم سرم و بندازم پایین و خودم و بزنم به خریت و رد بشم! اینکه لبخند بزنم و سرم و به نشونه تایید تکون بدم... اه... 

همیشه منتظر یه صدای بلندتر از صدای خودمم یکی که محکمتر از من حرف بزنه.. حوصله آدما رو ندارم حوصله خودمم ندارم اصن نمیدونم چمه بی دلیل کلافه ام

دارم هر روز به خودم دروغ میگم و دارم خودمو غرق میکنم تو هر چی که ظرفیتش بیشتر از منه

واقعا دیگه فرقی نداره کجام و چیکار میکنم

حالم بد نیستا اصن تعریفی از بد بودن ندارم...

از حال خوبم دیگه تعریفی ندارم همه چی یک رنگه

یکپارچه خاکستری!

نه تیره نه روشن...



میدونی حالم اینروزا بدتر از همه ست

آخه هر کی رسید دل ساده ی من رو شکست

قول بده که تو

از پیشم نری

واسه من دیگه عاشقی جاده ی یک طرفه ست...

میمیرم بری

آخرین دفعه ست!

پرواز تو قفس شدم

بی نفس شدم

دیگه تنها شدم توی دنیا بدون خودم

راستشو بگو این یه بازیه؟

نکنه همه حرفای تو مث حرف همه صحنه سازیه!

این یه بازیه؟؟؟؟؟؟.........


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد