آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

یادش بخیر......

تو آلبومهای قدیمی موزیک میگشتم و مرور می کردم صدایی رو که هیچ وقت کهنه نمیشه... 

 

من از صدای گریه ی تو به غربت بارون رسیدم 

تو چشات باغ بارون زده دیدم... 

 

یادش بخیر چه شبایی رو با صداش و بوی رنگ به صبح رسوندم چقدر دلم یه دفعه تنگ شد واسه اون روزا...

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:21 ق.ظ http://fazanet.blogfa.com

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت...
استاد پناهی

سلام دوست عزیز
با مطلبی جدید وبلاگم رو آپدیت کردم ، ممنون میشم سر بزنی و نظرت رو بگی .
در ضمن وبلاگ قشنگی داری . سبک محتوای مطالبت هم خوبه .
ان شاالله همیشه موفق باشی.
یا حق

سلام. مرسی حتما بهت سر میزنم
شاد باشی

sadeh جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:16 ب.ظ

man yadameh ye zabt kochik to otaghet bod, va kasethaye siavash,man yadameh

سلام عرییییییییییییییرم
آره جه روزایی رو پشت سر گذاشتیم واقعا کی باورش میشد که به امروز برسیم...

آزاده دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:11 ق.ظ http://tandis57.blogsky.com

فریب مشابهت روز و شب‌ها را نخوریم
امروز، دیروز نیست
و فردا امروز نمی‌شود ...

ممنون از حضورت آزاده عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد