آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

آخر یک خط خاکستری...

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

عاشقتم اینو بدون عشقه عشقت شوخی که نیست.!

 .

 .

چه جوری فکرمو زنجیر کنم که نچرخه و نرسه اونجایی که یه گوشش ایستادی و زل زدی تو چشام؟ 

 کجا برم ک خاطره ای ازت نباشه؟ 

در و دیوار خونه یادتو با ناخونای تیز میخراشه رو قلبم... 

 عطرت.. آاااااااااااااخخخخ

بی وجدان عطرتو چرا جا گذاشتی؟..

هر طرف که سر میگردونم بغض میشی تو گلوم... موج میزنی تو خونم و ولع میشی واسه داشتنت 

واسه خواستنت..  

درد میشی تو تک تک رگام و تو دلم خالی میشه یهو... مث دلشوره 

 مث تهوع .. تو خودم مچاله میشم

خودمو پرت میکنم تو یکی از پس کوچه های حافظه ام... یکی از همون پس کوچه هایی که بغضم ترکید تو بغلت و اشک ریختم ترس نداشتنتو..

دستات که گمم میکرد تو آغوشت و انگشتات که اشکام و پاک میکرد و صدات....

صدات...................

که بم اطمینان میداد که هستی...

هستی!!!!

اما الان..  

وقتی تار میشه قاب نگاهمو و میلرزه پشتم وقتی نیستی کنارم تو خیابونای بعد نیمه شب تهران و دیگه ندارم دستاتو....

زار میزنم وقتی صدای مشترکمون زمزمه میکنه

**اینگونه بی تو ببین چنگ بر آسمان میزنم بی محابا...**

نمی دونم چی سرم میاد اما همه احساسمو با خودت بردی... تمام قلبمو روحمو بعد از این یه جسد خالی از روحم که فقط نفس میکشه هنوز داغمو و دست به کشتن عقلم نزدم البته اگه شاهکار رازی چیزی ازش باقی بذاره.........

 

از دست من میری... 

                    

                       از دست تو میرم... 

                                              تو زنده میمونی، 

  

این منم که میمیرم!

 

 تو رفتی از پیشم دنیامو غم برداشت

برداشت ما از عشق با هم تفاوت داشت...

این آخرین باره من ازت میخوام

برگردی به خونه

این آخرین باره من ازت میخوام

عاقل شی دیونه

♫♫♫

اونقد بزرگه تنهایی این مرد

که حتی تو دریا نمیشه غرقش کرد

من عاشقت هستم اینو نمیفهمی

یه چیزو میدونم که خیلی بی رحمی

هرچی بدی کردی پای من بنویس

نتیجه ی این عشق بازم مساوی نیست...

♫♫♫